تهران، قلب تپنده ایران، در میانه دهه ۱۴۰۰ با چالشها و فرصتهای بزرگی روبهرو است. این کلانشهر پرجمعیت با ناکارآمدیهای بوروکراتیک، ناترازی مالی و بحرانهای زیستمحیطی مانند آلودگی هوا (شاخص کیفیت هوا گاه بالای ۱۵۰) و انباشت بیش از ۷ هزار تن پسماند روزانه دستوپنجه نرم میکند. نابرابری در خدمات مناطق بیست و دوگانه و ضعف مشارکت مردمی نیز از دیگر مسائل است. با این حال، مدیریت شهری اخیر با اقدامات مؤثری، چون کاهش زمان صدور پروانه ساختمانی به کمتر از ۴۵ روز، طرح «پایش سبز» برای مدیریت زیستمحیطی، توسعه خط ۲ مترو با ۱۲ ایستگاه جدید و برقیسازی ۱۱ خط اتوبوسرانی (کاهش ۱۵۰ هزار تن دیاکسید کربن سالانه) و بازآفرینی محلههایی مانند هرندی با نوسازی ۳ هزار واحد مسکونی، نشاندهنده عزم جدی برای تغییر است. این دستاوردها، اگرچه چشمگیر، نیازمند تکاملند.
برای ساختن تهرانی پایدار و شهروندمحور در ۱۴۰۴، نظام اداری باید بر سه محور بازطراحی شود:
اولاً، هوشمندسازی و شفافیت نیاز است. دیجیتالسازی خدمات (مانند پرداخت عوارض و صدور مجوزها) میتواند زمان فرآیندها را تا ۷۰ درصد کاهش دهد. سامانههای کلانداده برای تحلیل ترافیک و پیشبینی آلودگی، دقت سیاستگذاری را افزایش میدهند. سامانه «تهران من» با ۲ میلیون کاربر فعال میتواند به پلتفرم جامع خدمات شهری تبدیل شود. خودکارسازی فرآیندهایی مانند صدور قبوض، هزینهها را کم و شفافیت را تقویت میکند.
دومین محور، تأمین منابع مالی پایدار است. وابستگی به عوارض ساختمانی باید با مالیات محلی بر ارزش املاک و مشارکت عمومی- خصوصی جایگزین شود. «اطلس سرمایهگذاری تهران» و تسهیل قوانین میتواند سالانه ۲۰ هزار میلیارد تومان به بودجه زیرساختی بیفزاید. بودجهریزی مشارکتی (نمونه نسبتا موفق در منطقه ۱۱) شهروندان را در تخصیص منابع محلهای شریک میکند و حس مالکیت جمعی را تقویت میکند؛ و سومین محور نیز تقویت حکمرانی مشارکتی است. تقویت محلات با اختیارات اجرایی و سامانههای نظرسنجی آنلاین (مانند نسخه ارتقایافته «۱۳۷») شهروندان را در تصمیمگیریها دخیل میکند. واگذاری اختیارات بیشتر به مناطق بیست و دوگانه، با الگوبرداری از شهرهایی مانند سئول، مدیریت محلی را چابکتر میسازد. علاوه بر این استقرار، طرحهایی مانند طرحهای مشارکتی در محله جماران رضایت شهروندی را افزایش دادهاند.
تحول بدون همافزایی ممکن نیست. همکاری با دولت در بازآفرینی بافتهای فرسوده و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر (مانند توربینهای بادی در حاشیه شهر) و ایجاد ارتباط مؤثر با دانشگاهها با ارائه مدلهایی مانند «شاخص زیستپذیری شهری» و سازمانهای مردمنهاد در طرحهایی مانند «تهران پاک» نقش مکمل را دارند. علاوه بر این، انعقاد تفاهمنامههای بینالمللی با شهرهای آسیایی برای مدیریت پسماند نیز افقهای جدیدی میگشاید.
تهران ۱۴۰۴ میتواند شهری باشد که نظام اداریاش شهروندان را در مرکز تصمیمگیری قرار دهد. هوشمندسازی، پایداری مالی و مشارکت شهروندی، سه ستون این تحولند. تهران، با ظرفیت پیشگامی، میتواند الگویی برای شهرهای منطقه باشد؛ شهری که نه فقط مجموعهای از خیابانها، بلکه خانهای مشترک برای همه ساکنانش است که هر شهروند در ساختن فردایش سهیم است.
کارشناس مدیریت دولتی